گزارش | بررسی تطورات چهل سال موسیقی انقلاب
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، نشست تحلیلی "تطورات چهل سال موسیقی انقلاب مبتنی بر مبانی فقهی موسیقایی رهبر انقلاب" در سالن اجتماعات حوزه هنری قم برگزار شد.
براساس این گزارش، حجت الاسلام مجتبی فلاحتی، استاد و پژوهشگر حوزه علمیه به تبیین نظریات و مطالب خود پرداخت و با اشاره به روایتی از امام صادق(ع) اظهار داشت: حضرت در روایتی میفرمایند: « لَوْ كَانَ الْحُسْنُ هَيْئَةً لَكَانَتْ فَاطِـمَةَ بَلْ هِـيَ أَعْـظَمُ»، اگر تمام زیباییها بخواهد در یک نقطه جمع و در وجود یک انسان متجلی شود، در وجود فاطمه(س) تجلی پیدا میکند، خداوند تمام زیباییها را در وجود حضرت زهرا(س) به ودیعت گذاشته است تا دیگران راه زیبایی را فراموش نکنند.
هنر و جوهره هنر زیبایی است
معمولا تعریف ما از هنر و زیبایی به این شکل نیست، اگر به شما گفته شود که هنر و زیبایی را تعریف کنید، در نهایت تعریفی از افلاطون و ارسطو و تعاریف مدرن و پست مدرن ارائه داده و چیزی غیر از اینها برای تعریف هنر نداریم.
مثلا فلان فیلسوف، هنر را این گونه تعریف کرده است، اما به تعبیر زیبای امام صادق(ع) زیبایی فقط در ابراز محسوسات نیست، بلکه رفتار، فکر و عمل زیبای انسان میتواند مصداق زیبایی و هنر باشد، البته بخشی از زیبایی همین هنرهای زیبای متعارف بشری همچون، موسیقی، نمایشها، شعر و کلام موزون است، به نظر این نقطه شروع خوبی است که یک باز تعریفی درباره هنر یا زیبایی داشته باشیم.
تعاریف متنوع از اندیشمندان غربی درباره موسیقی
این جمله واگنر که خیلی مرتبط به بحث هنر است را در ذهن خود مرور میکنم که هم فیلسوف و هم آهنگساز و موسیقیدان بوده است، در پاسخ به این سؤال که چگونه موسیقی را از منظر خود تعریف میکنید، میگوید، اگر بخواهم در یک مثال، موسیقی را تعریف کنم، امری است از مقوله و جنس زن و خصوصیات زنانه مانند لطافت، زیبایی و جذابیت
البته نظریاتی در مقابل آن وجود دارد، وقتی چیستی موسیقی را از فروید سؤال میکنند، او هم همینگونه میگوید، اما با برداشت و جنبههای دیگری از زنانگی زن.
فروید در تعریف خود میگوید، تمام هنرها منشأ جنسی دارد و به میل مرد به زن برمیگردد، او هم به نوعی، موسیقی و هنر را به جنس زن تأویل میبرد، اما برداشت زیبای واگنر کجا و این برداشت سافل و نازل فروید کجا؟
به نظر شروع خوبی باشد که منظر اسلام عزیز نسبت به هنرها و اساسا حس زیبایی شناختی انسانها چیست؛ زمانی که در فلسفه اسلامی میخواهند اجزای فطرت را تعریف کنند که امور فطری چیست، یکی از تعابیری که فلاسفه مسلمان تقریبا روی آن اجماع دارند، این است که از امور مسلم فطری حس زیبایی شناختی انسان است.
در کنار حس خداپرستی، معنویت جویی، علمدوستی و دیگر امورات فطری بحث گرایش به زیبایی، زیبا زیستن و زیبا طلب بودن نکته و امر مهمی است تا جایی که گفته می شود مسأله زیباطلبی جزء فطریات انسان است.
تطورات چهارگانه در بحث موسیقی و ارتباط آن با انقلاب اسلامی
تطور نخست؛ حرمت مطلق موسیقی
بحث موسیقی به نوعی به بحث انقلاب و اجتماع ما مرتبط میشود، اگر بخواهیم ادوار فقهی موسیقی را بررسی کنیم، موسیقی در تاریخ شیعه دارای چهار تطور فقهی بوده است، در تطور و گونه اول خود، به مدت 1350 سال در تاریخ شیعه حرام مطلق بوده است.
این تطورات چهارگانه به سند کتابهای فقهی ما است، حتی آنهایی که غنا را با وجود برخی شرایط، حلال میدانستند، موسیقی را به صورت مطلق حرام میدانستند، مانند مرحوم فیض کاشانی یا محقق سبزواری که غنا را به حلال و حرام تقسیم میکردند، اما وقتی به موسیقی یعنی موسیقی سازی میرسند، میگویند مطلقا حرام است.
برداشت فقهای ما، هم طبق نصوص و هم زمانی که به فضای عمومی جامعه مراجعه میکردند، حرمت مطلق بوده است، یعنی طبق برداشت آنها، موسیقی فعلا در شرایط جامعه زمان آنها، مورد سوء استفاده بوده و غالب کارکردهای موسیقی، جنبه لهوی آن است نه جنبه مثبت موسیقی.
ببینید به مدت 1350 سال، موسیقی در حرمت مطلق به سر میبرد، الا یک فتوای نادری از مرحوم محقق کرکی درجامعالمقاصد و مرحوم علامه حلی در بعضی از فتاوای خود که تعبیری از موسیقیهای حلال دارند،[البته اهل علم میدانند که علامه حلی در تمام مباحث فقهی در یک کتاب خود چیزی میگفته و در کتاب دیگری، مطلب دیگری میگوید، بنابراین] اگر علامه حلی را به خاطر این فتاوای آن به آن و لحظهای وی، کنار بگذاریم، فقط یک فقیه در تاریخ شیعه در مدت 1350 سال، موسیقی را به حلال و حرام تقسیم میکرده و آن هم محقق کرکی در زمان صفویه است، اما بقیه علما و بزرگان شیعه، طبق برداشتی که از کارکردهای لهوی موسیقی در جامعه داشتهاند، این بوده که موسیقی امری مذموم است، تا برسد به موج دوم موسیقی در مذهب شیعه و فتاوایی که از مرحوم آیت الله خویی میبینیم.
موج دوم موسیقی؛ تردید در حرمت و حلیت
آیت الله خویی به نوعی در این امر تردید داشتند،[که اسم آن را موج دوم فقه موسیقی گذاشتهام]، ایشان در سراج النجاة میگویند موسیقی مطلقا حرام است و در برخی از استفتائات خود موسیقی لهوی را حرام میدانند، در نهایت، هر مقدار که واکاوی میکنیم، میبینیم که ایشان به یک نظر قطعی نرسیده است، یعنی تردید در تفکیک نوع حلال از حرام داشتند که ظاهرا این تردید تا پایان وجود داشته و پاسخی قطعی به حکم موسیقی ندادهاند.
موج سوم؛ موسیقی اوایل انقلاب
تطور سوم به انقلاب اسلامی میرسد، نامه معروف مرحوم امام خمینی در اوایل انقلاب به رادیو دریا که موسیقی را مطلقا ترک کنید، چراکه برای جامعه و جوانان ما بدتر از تریاک است و نامه مفصل و تندی که به صداو سیما ابلاغ فرمودند، البته همانطور که میدانید، کارگزاران آن روز صداو سیما مانند آقای قطبزاده در خط امام نبودند، بنابراین حرف امام روی زمین ماند.
البته عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد و خوب شد که موسیقی در بستری قرار گرفت که کارکردهای غیرلهوی در بستر انقلاب اسلامی از خود بروز داد، ما موسیقی انقلاب را داشتیم، در بستر خود انقلاب اسلامی، مردم سرودهای زیادی را خوانده و آهنگهای بسیاری را نواختند، موسیقیدانها، آهنگسازان و شعرای ما دست به دست هم دادند و چیزی به نام موسیقی انقلاب متولد شد.
در ادامه، موسیقی جنگ را داشتیم و خود حضرت امام که از سال 58 تا سال 62 به قطعیت حکم موسیقی را [برای نخستین بار در شیعه و به شکل رسمی] به نوع حلال و حرام تقسیم میکنند، در حقیقت [در این چهار سال] در حال محک زدن این مسأله بودهاند.
بالاخره موسیقیهای خوبی همچون شهادت آیت الله مطهری، ملی و مذهبی، دفاع مقدس و انقلاب و سایر موسیقیهای اخلاقی و انسانی،[که نام آن را موج سوم موسیقی در فقه شیعه] که همراه با کنار رفتن تردید و حصول قطعیت در تفکیک نوع حلال موسیقی از حرام آن است و این جالب است که سیر تاریخی بحث را جلو رفته و بر مبانی و دلایل اشراف پیدا کند.
ابتنای احکام اطلاق حرمت یا حلیت، بر مبانی فقهی و روایی
در همین جلد اول «تحلیل جامعه موسیقی» [که به زودی رونمایی خواهد شد]، حدود پانصد صفحه از هشتصد صفحه کتاب را به مبانی استدلالی این چهار دوره اختصاص داده شده است، که اگر علما در دوره اول، حکم موسیقی را حرمت مطلق میدانستند، به خاطر مبانی، دلایل و منطق خاص آنها بوده است یا اگر آیت الله خویی تردید داشته و امام در ابتدا حکم حرمت مطلق دادهاند نیز بر اساس دلایل و مبانی آنها بوده است تا برسد به موج چهارم فقه موسیقی در شیعه که تعابیر خاص رهبر معظم انقلاب در این زمینه است.
موج چهارم موسیقی؛ مبانی فقهی رهبر انقلاب
وقتی کلمات ایشان مورد توجه قرار میگیرد، مجموعه آنها در صد کلمه خلاصه شده است و عنوان مانیفست ایجابی فقه موسیقی شیعه[همان موج چهارم موسیقی در فقه شیعه] را برای آن انتخاب کردهام که مبانی سلبی و ایجابی موسیقایی رهبر انقلاب است که یک مرام نامه و اساسنامه کاملی برای اهالی موسیقی محسوب میشود.
جنبههای فقهی، فلسفی، کلامی و... موسیقی در این اساسنامه موجود است، تعابیر خاصی است که موج جدیدی از نگاه جدیدی به موسیقی و از برکات انقلاب اسلامی است، اگر انقلاب اسلامی نبود و این بستر برای هنرمندان متدین و متعهد فراهم نمیشد، کجا موسیقی میتوانست بعد از 1350 سال، به تفکیک نوع حلال از حرام بیأنجامد یا پای خود را فراتر گذاشته و به پله ایجابی بحث برسد؟
یعنی میبینیم که رهبر انقلاب علاوه ملاکهای سلبی که چه نوعی از موسیقی حرام و چه نوعی حلال است، به مثابه یک حکیم و فیلسوف و حتی جامعه شناس و روانشناس، درباره موسیقی نظریه پردازی و تحلیل میکند، به تعبیر دیگر موسیقی میتواند جسم و روح انسان را شفا دهد،[این جمله یکی از صد تعبیر فاخر آیت الله خامنهای درباره موسیقی است]
این جمله کجا و جملهای که میگوید موسیقی به طور مطلق باید حذف شود و حتی نوع حلال آن هم ضررهای عرفانی و اخلاقی دارد، اما ایشان در تعبیر دیگری میفرمایند؛ موسیقی میتواند برای انسان عارف واقف خردمند، مفید و داری حظ و لذت باشد.
این تعبیر و دیدگاه کجا و دیدگاهی که هنوز در موج اول موسیقی قرار دارد، کجا؟ البته عالمی هم که فتوای به حرمت مطلق داده و قایل است که حتی موسیقی حلال دارای مضراتی برای جسم و روح انسان است نیز مبانی خاص خود را دارد، اما آیا این مبانی به منطق، عقل و واقعیت تکوین و تشریع نزدیکتر است یا آن مبانی؟
موسیقی حلال، جانی است برای هر بیجان
رهبر انقلاب در تعبیری میفرمایند؛ موسیقی جانی است برای هر بی جان که میتواند به بیجانها جان دهد.
اکثریت عرفا و فلاسفه شیعه به موسیقی معتقد بودند، اما فقهای اسلامی [در موج اول موسیقی] به حسب مبانی و برداشتهای اجتماعی خود از روایات، به نتیجه دیگری رسیدهاند.
به هرجهت از دوره کنونی به موج چهارم موسیقی تعبیر کردهایم، چراکه در جنبههای ایجابی و سلبی و مناطات حلیت و حرمت مسأله متمایز و متفاوت است، شروع بحث از همین نقطه، بحث جالبی است که خدمات متقابل انقلاب و موسیقی بیان شود.
چهار خدمت از سوی انقلاب و فقه ما، [مخصوصا موج چهارم فقه موسیقی] به موسیقی و سه خدمت نیز از سوی موسیقی به انقلاب اسلامی صورت گرفته است.
خدمات انقلاب اسلامی به موسیقی
1ـ تأیید و ترویج نوع موسیقیهای حلال
مبانی انقلابی ما میگوید که میتوان یک موسیقیدان انقلابی را تصور کرد، یعنی فردی موسیقی دان و در عین حال متدین و انقلابی باشد، این همان خدمت و مدالی است که انقلاب اسلامی به موسیقی و موسیقیدان داده است، اگر ما بودیم و سیر متعارف فقه موسیقی، نه تنها موسیقیدان انقلابی به حساب نمیآمده است، حتی متدین هم محسوب نمیشده، اما این خدمت مبنای انقلاب است که میگوید؛ ما میتوانیم موسیقی حلال و بلکه موسیقی راجح داشته باشیم، یعنی موسیقی که حلال است و اگر باشد خوب است و میتواند مفید باشد.
2ـ حذف موسیقیهای حرام برای فهم بهتر از جایگاه موسیقی
به تعبیری انقلاب اسلامی، ابتذال را از موسیقی جدا کرد و از دام ابتذال رهانید، همچنانکه بقیه هنرها هم در بستر انقلاب تطهیر شدند.
انقلاب اسلامی این وجهه را به موسیقی و تمام هنرها داد که نسبت خود را با ابتذال مشخص کنند، همانطور که فرصتی ایجاد شد تا سینما، نسبت خود با ابتذال را مشخص کند، فیلم فارسیهای زمان طاغوت را ببینید که عموما جریان به سمت ابتذال و بیبندو باری است، اساسا هنر مدرن و بدتر از آن ،هنر پست مدرن و ترانس مدرن عموما به سمت ابتذال و مادی گرایی، نیهلیسم، پوچگرایی، نسبیت، شکاکیت است که آنها هم در آخر به ابتذال منتهی میشود، شاید کسی بگوید که همه اینها ابتذال نیست، بلکه تفکرات و فلسفههایی پشت آن وجود دارد، [در پاسخ میگوییم] خیر اینگونه نیست، اگر خیلی دقیق شویم، متوجه خواهیم شد که عاقبت سردمداران شکاکیت و نسبیت به ابتذال کشیده میشود.
دو تن از نویسندگان انگلیسی، آقای نایجل راجرز و مل تامپسون، در کتاب خود با نام «فیلسوفان بدکردار» میگویند همه فیلسوفان پست مدرن همچون میشل فوکو، هایدگر و شوپنهاور در آخر به ابتذال کشیده میشوند، مدعای ظاهری هنر خیلی پرطمطراق است، اما ریشههای پایینی آن در نهایت به ابتذال، سکس و مانند آن میرسد، در صورتی که انقلاب اسلامی، موسیقی را تطهیر کرد.
3ـ مشروعیت بخشی به نهادهای موسیقایی نظام
تمام نهادهای هنری و موسیقایی در نظام جمهوری اسلامی به صورت رسمی فعالیت میکنند، بلکه خود انقلاب، یک نهاد انقلابی مانند حوزه هنری را تشکیل داده و آن را متصدی بیان یا عمل موسیقی ایده آل و مطلوب یا هنر انقلابی و مطلوب قرار داده است، به تعبیر دیگر نه تنها به نهادهای موسیقایی مشروعیت بخشیده است که در بحث هنر انقلابی، نهادسازی و مشروعیت بخشی کرده است.
4ـ حمایتهای خاص رهبر معظم انقلاب در بحث موسیقی
غیر از این که نهادهای موسیقایی مشروع بوده و موسیقی انقلابی وجود دارد، تعابیر دیگری هم اضافه شده که به عنوان موج چهارم فقه موسیقی مطرح میشود، به صورتی که بحث را از حلال و حرام بالاتر میبرد.
رهبر انقلاب در یکی از بیانات خود میفرمایند؛ موسیقی میتواند انسان را به عرفان برساند، آیا تعبیر موسیقی عرفانی، تعبیر صحیحی است؟ عموما برنمیتابند، گاهی برخی اساتید سنتی حوزه جلوی مرا میگیرند که مگر موسیقی میتواند عرفانی باشد؟
در حالی که مرحوم کلینی، صاحب وسائل، شیخ مفید، قطب راوندی، فیض کاشانی و... در این باره روایات مختلفی نقل کردهاند.
20 تا 30 سند حدیثی وجود دارد که خانمها در مجلس شب عروسی حضرت زهرا(س) دف آوردند و حضرت فرمودند بگذارید بزنند و شاد باشند تا آشکار شود که اینجا مجلس عروسی است، البته یقینا منظور غیر لهوی بوده است، نه این که هرکس، هرچه بخواهد تفسیر کرده و هر خلافی را مرتکب شود، بنابراین حرف این است که اصل دف زدن وجود داشته و ما در مقام بیان اصل آن هستیم نه جزییات.
اصل این که موسیقی در تقریر و تأیید معصوم، وجهی داشته است و این روایتی که بیان شد، حداقل در 20 تا 30 کتاب معتبر شیعه نقل شده است و سندهای آن هم بررسی و در جلد نخست کتاب آورده شده است که تک تک روایات، ناقلها و کتابها معتبر هستند.
بیانات عرفای اسلامی در رابطه با موسیقی
ما از علامه حسن زاده که بالاتر نیستیم، مگر متصدی عرفان کیست؟ فردی میگفت تکنولوژی با عرفان اسلامی سازگاری ندارد، گفتم منظور شما از عرفان و عرفا چه کسانی است؟ آیا منظور فردید، رنه گنون و هایدگر است یا بزرگان عارف ما منظور است؟ مرحوم آیت الله شاهآبادی نخستین عارفی بودند که درباره محسنات میکروفن صحبت کردند که دیگر لازم به فریاد زدن نیست، ایشان که شبانه روز اهل شهود بوده است، باطن شیطانی تکنولوژی را ندیده است، چگونه شماها که عارف نیستید، به باطن شیطانی آن پی بردهاید که تکنولوژی غربی را یک امر شیطانی میدانید؟
ذات شیطانی یا کارکرد شیطانی؟
طریقه استفاده ما شیطانی میشود نه ذات تکنولوژی، ذات ابزار موسیقی مگر چیست که بخواهد شیطانی باشد؟ این که گفته شود به این ابزار دست نزن که ذات آن شیطانی است، چنین چیزی وجود ندارد، در فلسفه شیطانی بودن ذات نداریم، اساسا شیطنت و شر امری عدمی هستند، خود شطرنج روزی در جامعه ابزار قمار بوده و کارکردهای منفی دارد، بله در این صورت و این زمان، کارکرد آن شیطانی میشود، به تعبیر دیگر، این کارکرد است که ذات را تعین میبخشد نه این که مقومات ذاتی یک شی، تقوم ذاتی ببخشد.
کارکردها است که انسان را حیوان ناطق میکند، آیا تعریف انسان به حیوان ناطق تعریف صحیحی است؟ خیر، آقایان و علما میگویند این یک تعبیر کلیشهای است، زیرا هر انسانی با رفتار و عمل خود نشان میدهد که آیا حیوان ناطق است یا غیر ناطق یا این که از حیوانیت عروج کرده و دیگر حیوان نیست، بنابراین کارکرد است که به ذات تعین میدهد.
غرض این که تعابیر خاص رهبر انقلاب در رابطه با موسیقی، موج جدایی است که جا دارد تا مانیفست کامل و قابل ترجمه به همه دنیا باشد و مبتنی بر مبانی فلسفی، روانشناختی، جامعه شناسی و فقهی است، کسی نگوید که در حال تئوریزه کردن بحث هستیم، خیر، این بحث دارای مبنای فلسفی است.
وقتی آیت الله خامنهای میگویند موسیقی مبتنی بر ریاضیات است، همان تعبیری است که علامه حسن زاده خیلی قبل تر از سخنان رهبر انقلاب، به کار برده است.
خداوند عالم را مبتنی بر موسیقی آفریده است
علامه حسن زاده تعبیری دارد که خداوند عالم را مبتنی بر موسیقی آفریده است، تعبیری که ملاصدرا مرتبط با موسیقی در جلد 2 و 8 اسفار دارد که موسیقی ریشه در معراجهای عرفا دارد، عرفایی مانند فیثاغورث و صدرالمتألهین موسیقی را اخذ کرده و بعد به آن پرداخته، تکمیل و به بشر عرضه کردهاند.
این واقعا دیدگاهی خاصتر از دعواهای فقهی است که بعضا در حوزههای علمیه ایجاد میشود، نباید گمان کرد که این تعابیر، شاعرانه و توصیفی بوده و بدون مبنا ساخته شده است.
طرحی نوشته شده که مانیفست صدگانه در 20 جلد بحث شده است و هرکدام از ابعاد موسیقی، بعد فلسفی، فقهی و...موسیقی به صورت مستقل بحث شود که مجموعه تئوریکی به عنوان پشتوانه این مانیفست صدقسمتی باشد.
اگر رهبر انقلاب تعبیر میکنند که ابزار و آلات موسیقی هم توسط بشر بر پایه الهی ساخته شده است، این ریشه در عقاید حکمی و فلسفی ما دارد.
کلمات اخوان الصفا در رابطه با موسیقی
کلمات اخوان الصفا را ببینید، در جلد سوم یا چهارم رسائل اخوان[فیلسوفان معروف شیعه در تاریخ فلسفه هستند] چند ده صفحه درباره ابتنای ابزار موسیقی بر پایههای الهی و عرفانی دارند و بعد توضیح میدهند که مثلا ابزار عود چگونه به دستان بشر ساخته شده است، بشر به چه تلقی عرفانی، حکمی و فلسفی رسیده که عود، تار و نی را ساخته است، بحث بسیار عمیقی کردهاند، [و باید توجه داشت که] اخوان الصفا تماما عارف و در عین حال فیلسوف بودهاند.
البته فلاسفه غربی هم این دید را داشتهاند، ظاهرا تنها فیلسوفی که در تاریخ شیعه نسبت به موسیقی بدبین بوده، مرحوم علامه جعفری است که فلسفه را در تضاد با موسیقی میدانسته و کتابی با عنوان "موسيقي از ديدگاه فلسفي و رواني " در این زمینه دارند، اما به نظر این کتاب، نیاز به حاشیه زدن دارد، چراکه هرچه در فلسفه علیه موسیقی میتوان یافت را جمع کرده و علیه موسیقی قرار داده است، در حالی که باقی فلاسفه این دید را نداشته و ندارند، اساسا نظر فلاسفه معاصرین ما همانند آیات حسن زاده و جوادی آملی که هم بهرههایی از عرفان و هم فلسفه دارند، این نیست.
مبانی فقهی رهبر انقلاب را کنار بحثهای فلسفی، عرفانی و جامعه شناختی قرار دهید تا یک مانیفست و اساس نامه همه بُعدی و قابل ارائهای که از آن به موج چهارم موسیقی تعبیر شده است به دست میآید.
امر مهم محتوی است که واقعا بدیع، مطالبق با فطرت و تکوین و تشریع خداوندی است، این کلیت خدماتی است که انقلاب اسلامی به موسیقی داشته است.
گفتنی است، بخش دوم این گزارش به زودی در سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا منتشر میشود./876/ز501/س
خبرنگار: مهدی شاهی